خدایا شکر
سلام.امروز شنبه 7 مرداد ماه 1391 و هشتمین روز از ماه مبارک رمضان است.ساعت 5:35 عصر و ثمین ناز ما خوابیده. ثمین من یه چند روزی میشه که در حال آموزش میباشند تا شاید و اگه دلشون خواست اون کار و گلاب به روتون اون یکی رو بگه .اما چی بگم از دل پردرد خودم که ده تا یکی رو میگه اونم به صلاح دید خودش و این منم که به دنبال ثمین جویای احوالاتش بله جونم براتون بگه که اگه هم بهشون بگم ثمین خانم بالای چشمتون ابرو میگه مامان دوست ندارم و بدتر از اون که با زبون ناز کودکانه میگه مامان کیلی بدی( همون خیلی بدی خودمون) و یه اخمی بهم میکه که میخوام بخورمش صندلی کوچولوی خودش رو میاره آشپزخونه و میذاره پایین ظرفشویی و میگه مامان تو ر...
نویسنده :
بابایی و مامانی
18:13
گل برای گل
ثمین در ارتفاعات دو هزار تنکابن
مسابقه لبخند یک فرشته
گل در گلستان
اللهم عجل لولیک الفرج
شاید آن روز که سهراب نوشت: "تا شقایق هست زندگی باید کرد" &nb...
نویسنده :
بابایی و مامانی
9:42