ثمين دختر زيباي ماثمين دختر زيباي ما، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره
محمدصدرا کوچولومحمدصدرا کوچولو، تا این لحظه: 5 سال و 7 ماه و 26 روز سن داره

***ثمین ناز نازی***

خدایا شکرگزار تمام نعمت های زندگیم هستم.

عکس های مشهد (آبان 91)

روز پنج شنبه (1391/08/25)ظهر ساعت 12 امام رضا ما رو طلبید و جمعه 26 آبان ساعت 6:45 دقیقه شب پرواز به سوی مشهد امام رضا.خیلی با صفا بود بدون هیچ برنامه ریزی از قبل بشی زائر امام رضا(ع).ثمین برای اولین بار بود که به پابوسی آقا میرفت .... ...
11 بهمن 1391

ثمین و ثمین و ثمین

سلام.امروز شنبه 9 دی 1391 بود. ثمین ما الان دوسال و هفت ماه و ده روزه هست و چه با سرعت روزها در حال رفتن.تقویمو که نگاه کردم دیدم نوشته 81 روز به پایان سال و شروع سال نو.خدایا کمکم کن تا پایان سال به اون هدف هایی که دارم و نرسیدم برسم.بگذریم از ثمین میگفتم دختر ناز ما خیلی خیلی شیرین زبون شده و خانوم.میاد توی آشپزخونه و میگه مامان کمکت بدم؟ منم میگم مرسی مامان ممنونم اون وقت میگه باشه و خودش یه کاری برای خودش پیدا میکنه. ثمین یه کیف داره که پر از دفتر نقاشی و مداد رنگی میگه باید درسامو بنشتم اگه نه خدای نکرده معلممون دعوا میکنه.رنگ هارو هم کامل یاد گرفته.عشق ثمین برنامه عمو پورنگه و خداییش از عمو پورنگ هم حساب میبره . ...
9 دی 1391

زائر کوچولوی امام رضا

           سلام.ثمین کوچولوی ما امشب داره میره مشهد به پابوس امام رضا                            دخترم اولین بار که به زیارت امام رضا(ع) میره .                   السلام علیک یا علی بن موسی الرضا ...
26 آبان 1391

ع یعنی عدل مولایم علی

                                                                                                گفتم آخرعشق را معنا كنیم بلكه جاي خویش را پیدا كنیم آمدم دیدم جاي لاف نیست عشق غیر از ع ش ق نيست آمدم گفتم به آواي جلی ع یعنی عدل مولایم علی ش یعنی شور الله الصمد ق یعنی قل هو الله احد عاشقان عیدتان مبارک باد. ...
12 آبان 1391

ما دوباره اومدیم

سلام . ما دوباره اومدیم.فکر کنم ده روزی بود که نبودیم .مامان جون و باباجون و دایی ثمین زیارت کربلا بودند و شنبه اومدند خوب معلومه دیگه ثمین ما هم اونجا مشغول پذیرایی بود به روش خودش .فقط باید یه نفر در بست خدمت ایشون باشه تا خدای نکرده اتفاقی براش پیش نیاد یا دستش رو به میز میگرفت و بلند میشد که میترسیدم لبش بخوره به میز یا از روی میز میوه بر میداشت درسته میکرد توی دهنش که خیلی خیلی براش بده. خلاصه دخترمون یه شیطون بلای نازی  شده که نمیدونید بهش میگم ثمین یه بوس بفرست دستای کوچیکش رو میچسبونه به لبش یا اینکه بهش میگم ثمین دست به سینه بشین مثل فرشته ها دست به سینه میشینه. ثمین عزیزم خیلی دوستت دارم .  ...
19 مهر 1391

غذای مورد علاقه نی نی ثمین

سلام.امروز ناهار برای ثمین و بابایی ماکارونی درست کردم .ثمین کوچولو ماکارونی خیلی دوست داره میذاره دم دهنش و میکشه بالا .همه ی لباسش و دست و صورتش رو چرب و چیلی کرد.ثمین کباب هم خیلی دوست داره .                                            ...
19 مهر 1391

بدون عنوان

ثمين عزيزم در حالي به دنيا مي آمد كه ماماني پانزده روزي بود كه يكي از عزيزترين عزيزاش رو از دست داده بود.ثمين با اومدنش شادي و عشق رو به همه ي خانواده هديه كرد.اينجاست كه حكمت كارهاي خداي مهربون رو مفهمم....                            ...
19 مهر 1391