روز نوشت هاي دخترم
سلام.امروز سه شنبه 24 دي ماه 1392 است.دخترك گل ما امروز به همراه بچه هاي موسسه رفته رصدخانه بله ما سوم راهنمايي بوديم كه از طرف مدرسه رفتيم رصد خونه و حالا دخملي من 3 سالش هست و رفته خوش بحالشون حتما برن مدرسه اردو مثلا ميبرنشون مريخ يا شايدم كره ماه .روز 30 آذر توي مهد ثمين جشن بود و هر ماماني يه چيزي آورده بود منم يه كيك درست كردم به همراه دو سه مدل ژله و يه كدو تنبل كه تزيينش كرده بودم خيلي خوشگل شده بودند.ثمين هم مواظب بود تا بچه ها دست به ژله ها نزنند .چند روز پيش هم كه برف اومده بود با كمك ثمين و بابايي يه آدم برفي خوشگلي درست كرديم ثمينم خيلي كمك كرد و خسته شد.تا حالا برف نديده بود و خيلي براش جالب بود.راستي جمعه پيش هم با ثمينم رفتيم استخر و سونا.بار اولي بود كه ثمين رو ميبردم و فكر نميكردم كه اينقدر خوشش بياد.مثل يه مرغابي توي آب بازي ميكرد.توي سوناي بخار هم كلي كيف كرد و بعدش ميگفت بابا رفتيم يه جايي پر دود بود ولي دوداش بو نداشتتازه بابا استخرش هم گلي نبود تميز بود.بچم به هواي دريا فكر ميكرد بريم استخر پر شن ميشه ووقتي ديد اين طور نيست تعجب كرد.
عكس هاي آدم برفي ثمين و شب يلداش رو به زودي ميذارم.....