شیرین زبون خونه ما
سلام.امروز چهارشنبه 4 بهمن ماه بود.صبح پیش ثمین موندم و نزدیکای ظهر با دخترم رفتیم بیرون کار داشتم .به ثمین قول بازار داده بودم.با هم دیگه رفتیم.دخترم مثل یه خانم پا به پای من میومد خواستم از پله برقی بالا برم گفتم ثمین بیا بغلم مامان گفت نه خودم میام و خیلی قشنگ مثل آدم بزرگا اومد و کلی ذوقش رو کردم.بردم براش پاستیل خریدم البته خودش مدلاشو انتخاب کرد.ثمین جونم دیشب یه کامیون دید گفت مامان این آقا با ماشینش کجا میره گفتم خونشون بعد یه فکری کرد و گفت مامان زنش کو گفتم خونشون.بعد موقع خواب بهم میگه مامان زن بابا کیه گفتم خب منم دیگه ،چند لحظه بعد ثمین بهم گفت زن شب به خیر ....
ثمین عزیزم به اندازه تموم دنیا دوستت دارم همون طور که خودت میایی و بوسم میکنی و میگیدوستت دارم اد تمام دنا
ثمین میگه من برم مخد کودک درسامو بنشتم بعد خانوممون بگه آفرین دخمل گلم
سی دی فیلم مامان بهروز منو زد رو ثمین از بین سی دی ها پیدا کرده و موقعی که توی خونه هستیم میگه مامان آقا جواد رو برام بزارو ده بار از اول تا آخر این فیلم رو میبینه هی میگه سیبیل آقا
ثمین و بابایی شیر خشک خیلی دوست دارند و باهم دیگه میرند آشپزخونه و قاشق قاشق بهم تعارف میکنند بعد ثمین میاد پیش منو میدونه که من بدم میاد میگه مامان با بابایی شیر خشک آبی خوردیم و از دور دهنش که دیگه نگم,....