ثمین عشق بابایی
بدون عنوان
ثمین عزیزم از ته قلب و جانم می نویسم برایت : در تمام روز های سال گل خنده بر لبانت،موج شادی برای چشمان زیبایت و سلامتی را برای گل وجودت از خداوند خوبیها خواهانم دوستت دارم وبه امید تو امیدوارم . ...
نویسنده :
بابایی و مامانی
18:30
بدون عنوان
دخترم خوب خوب گوش بده
ثمین گلم امروز مجله موفقیت رو داشتم میخوندم که به صفحه 78 که رسیدم گفتم بذار برات بنویسمش تا برای همیشه بمونه برات. ده کاری که باید انجام بدی حتی اگه مورد انتقاد قرار بگیری: 1- از خود مراقبت کنی 2- هر کاری را که میدانی صحیح است را برای خود انجام بده 3- مسیر خاص خود را دنبال کن 4 - برای رسیدن به اهداف خود تلاش کن 5- اهداف خود را با تغییراتی که در زندگی رخ میدهد تنظیم کن 6- افرادی که به شما در زندگی ظلم میکنند را ببخش 7- عشق و محبت خود رابه دیگران ابراز کن 8- از دیگران حمایت کن 9- با ناکامی های خود مبارزه کن 10- به لبخند زدنت ادامه بده عزیز دلم ...
نویسنده :
بابایی و مامانی
12:26
خاطره یک روز بارانی در فصل بهار
لغت نامه ثمینم
ثمین جونم یه لغت نامه داره که بعضی کلمات رو با زبون شیرین خودش توی اون حفظ کرده چند تاییش که یادم هست رو با ترجمش مینوسم تا بمونه براش یادگاری: بباس : لباس آشوق : قاشق بشباق : بشقاب پیس پیری : اسپری چشمک : سایه چشم آب پیس پیس : شیشه پاک کن بندوز : بدوز پزیده کردی : پختی و . . . . هرچی دیگه که یادم بیاد رو اضافه میکنم ...
نویسنده :
بابایی و مامانی
12:09
گوشه ای از خاطرات ثمین جان
امروز دوشنبه 6 خرداد 1392 روز دوشنبه هفته گذشته یعنی 30 اردیبهشت یه تولد کوچولو برای دخترم گرفتیم .یه کیک کفشدوزکی سفارش دادیم .یه تزیین کوچولو هم کردیم و من به کمک بابایی ژله خرده شیشه و ژله آکواریوم درست کردیم و همچنین الویه و سالاد ماکارونی و یه کشک بادمجون خوشمزه با کلی پیاز داغ برشته شده برای تزیینش .البته کرم کارامل و کرم شکلاتی هم درست کردم. مهمونامون هم دو تا باباجون و مامان جونای ثمین بودند به همراه خاله و عمه و دایی و عموی ثمین جون. دستشون درد نکنه زحمت کشیده بودن و برای ثمینم کادوهای خوشگلی هم آورده بودند ان شاا... که ثمین بتونه جبران کنه ثمین گل ما دیگه حالا شیرین زبون شده حسابی البته گاهی هم یه حرف...
نویسنده :
بابایی و مامانی
12:09
آموخته های دخترم
دختر گلم ثمین عزیزم تا حالا سوره توحید و کوثر رو حفظ کردی دعای فرج رو هم بدون اینکه یادت بدیم از تلویزیون بلد شدی و حفظ شدی صلوات رو هم با ذکر و عجل فرجهم خیلی قشنگ میفرستی خیلی وقت نمیکنم اشتباه از خودمه اگه وقت بذارم برات خیلی زود با چند بار تکرار یاد میگیری همه ی رنگ ها رو حتی بنفش و قهوه ای رو بلد شدی چند تا شعر هم بلدی مثل شعر دویدم و دویدم سر کوهی رسیدم ..... شعر دخترک لپ گلی.... .شعر ما بچه های ناز نازی........و چند تا دیگه که الان یادم نیست ...
نویسنده :
بابایی و مامانی
12:08