ثمين دختر زيباي ماثمين دختر زيباي ما، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 10 روز سن داره
محمدصدرا کوچولومحمدصدرا کوچولو، تا این لحظه: 5 سال و 6 ماه و 22 روز سن داره

***ثمین ناز نازی***

خدایا شکرگزار تمام نعمت های زندگیم هستم.

ما دوباره اومدیم

سلام . ما دوباره اومدیم.فکر کنم ده روزی بود که نبودیم .مامان جون و باباجون و دایی ثمین زیارت کربلا بودند و شنبه اومدند خوب معلومه دیگه ثمین ما هم اونجا مشغول پذیرایی بود به روش خودش .فقط باید یه نفر در بست خدمت ایشون باشه تا خدای نکرده اتفاقی براش پیش نیاد یا دستش رو به میز میگرفت و بلند میشد که میترسیدم لبش بخوره به میز یا از روی میز میوه بر میداشت درسته میکرد توی دهنش که خیلی خیلی براش بده. خلاصه دخترمون یه شیطون بلای نازی  شده که نمیدونید بهش میگم ثمین یه بوس بفرست دستای کوچیکش رو میچسبونه به لبش یا اینکه بهش میگم ثمین دست به سینه بشین مثل فرشته ها دست به سینه میشینه. ثمین عزیزم خیلی دوستت دارم .  ...
19 مهر 1391

غذای مورد علاقه نی نی ثمین

سلام.امروز ناهار برای ثمین و بابایی ماکارونی درست کردم .ثمین کوچولو ماکارونی خیلی دوست داره میذاره دم دهنش و میکشه بالا .همه ی لباسش و دست و صورتش رو چرب و چیلی کرد.ثمین کباب هم خیلی دوست داره .                                            ...
19 مهر 1391

بدون عنوان

ثمين عزيزم در حالي به دنيا مي آمد كه ماماني پانزده روزي بود كه يكي از عزيزترين عزيزاش رو از دست داده بود.ثمين با اومدنش شادي و عشق رو به همه ي خانواده هديه كرد.اينجاست كه حكمت كارهاي خداي مهربون رو مفهمم....                            ...
19 مهر 1391

به اهداف خود زودتر برسیم

  چطور سریع تر از آنچه تصور میکنید به اهداف خود برسید!   1-خواسته های خود در هر حوزه کلیدی زندگی را دقیقا مشخص کنید.   2-آنها را بنویسید.   3-مهلتی تعیین کنید.   4-موانعی را که برای دستیابی به اهدافتان باید بر آنها غلبه کنید را مشخص سازید.   5-دانش،اطلاعات و مهارت هایی را که برای دستیابی به اهدافتان نیاز دارید مشخص کنید.   6-افرادی که به کمک و همکاری آنها قادر به دستیابی به اهدافتان هستید،مشخص کنید.   7-فهرستی از همه کارهایی تهیه کنید که برای دستیابی به اهداف باید انجام دهید.   8-فهرست خود را در قالب یک برنامه سازماندهی کنید. ...
17 مهر 1391

ثمین خیلی خوشمزه شده

سلام.امروز چهارشنبه 12 مهرماه 1391 هستش و ساعت 9:15 صبح. ثمین خانم مغز بادوم که حالا واسه خودش خانمی شده چه حرفا و چه کارها که  نمیزنه و نمیکنه .چند روز پیش موقعی که داشتم سبزی پاک  میکردم و ثمین هم اومد نشست و دست به سبزی ها  زد گفتم مامانم دست نذار کثیفه   اونوقت با یه  حالتی گفت اخه مامان دارم کمکت میدم. دیشب داشت فندق میخورد گفتم ثمین چی میخوری گفت صندوق عبق . دیروز که رفته بود خونه مامانم گفته بود مامان و بابا اذیت کردند منم اومدم اینجا . رنگ ها رو کم کم داره یاد میگیره یه بسته شکلات براش خریدیم نشست  نارنجی  هاش رو جدا کرد و ریخت توی کیفش و گفت مامان نارنجی هاش مال من بقیش مال شما ....
12 مهر 1391
1