تصویر در تصویر
شیرین زبون خونه ما
سلام.امروز چهارشنبه 4 بهمن ماه بود.صبح پیش ثمین موندم و نزدیکای ظهر با دخترم رفتیم بیرون کار داشتم .به ثمین قول بازار داده بودم.با هم دیگه رفتیم.دخترم مثل یه خانم پا به پای من میومد خواستم از پله برقی بالا برم گفتم ثمین بیا بغلم مامان گفت نه خودم میام و خیلی قشنگ مثل آدم بزرگا اومد و کلی ذوقش رو کردم.بردم براش پاستیل خریدم البته خودش مدلاشو انتخاب کرد.ثمین جونم دیشب یه کامیون دید گفت مامان این آقا با ماشینش کجا میره گفتم خونشون بعد یه فکری کرد و گفت مامان زنش کو گفتم خونشون.بعد موقع خواب بهم میگه مامان زن بابا کیه گفتم خب منم دیگه ،چند لحظه بعد ثمین بهم گفت زن شب به خیر .... ثمین...
نویسنده :
بابایی و مامانی
11:35
عکس های مشهد (آبان 91)
روز پنج شنبه (1391/08/25)ظهر ساعت 12 امام رضا ما رو طلبید و جمعه 26 آبان ساعت 6:45 دقیقه شب پرواز به سوی مشهد امام رضا.خیلی با صفا بود بدون هیچ برنامه ریزی از قبل بشی زائر امام رضا(ع).ثمین برای اولین بار بود که به پابوسی آقا میرفت .... ...
نویسنده :
بابایی و مامانی
9:50