ثمين دختر زيباي ماثمين دختر زيباي ما، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 11 روز سن داره
محمدصدرا کوچولومحمدصدرا کوچولو، تا این لحظه: 5 سال و 6 ماه و 23 روز سن داره

***ثمین ناز نازی***

خدایا شکرگزار تمام نعمت های زندگیم هستم.

مرا ببخش

                                          اسفند رو به پایان است                               وقت کوچ کردن به فروردین است،                             ...
29 اسفند 1390

شيرين كاري مادرانه

 ديشب ثمين توي ماشين بغلم بود موقعي كه ميخواستيم پياده بشيم ثمين رو بغلش كردم گذاشتمش پايين غافل از اينكه كفش پاش نبود و من گذاشته بودمش وسط آبهاي كوچه.ثمين ميگفت كفشام ولي من نفهميدم تا يه دفعه ديدم كه اي واي جورابهاي ثمينم خيس و گلي...  
22 اسفند 1390

روز شمار ورود به سال جديد

سلام.امروز دوشنبه 22 اسفند 1390 ميباشد. روز شمار پايان سال 90 شروع شده و هر كس به نوعي سرگرم آماده شدن براي سال جديد است. بازارها شلوغ ،خيابونا شلوغ ،خلاصه همه جا هياهوي عيد.خونه ها بوي پودرهاي تميز كننده و تميزي ميده . سبزه هايي كه كاشتيم در اومدند و نويد اومدن سال جديد رو ميدند. ولي ميدوني دخترم اينا همه ظواهرند و دلخوشي ما.بايد طوري به استقبال سال جديد بريم كه دلامون پاك و با صفا شده باشند همه بديها رو از دلامون دور كنيم.همه ي اونايي كه بهمون بدي كردند رو يه جورايي ببخشيم. اگه شد خوبي ها رو چند برابر كنيم... دخترم همه ي اينايي رو كه گفتم انجام شدني هستند مگه نه ؟... ...
22 اسفند 1390

بدون عنوان

چه کسی میگوید که گرانی اینجاست؟ دوره ی ارزانی است! چه شرافت ارزان و دروغ از همه چیز ارزان تر آبرو قیمت یک تکه ی نان و چه تخفیف بزرگی خورده است قیمت هر انسان!                             ...
14 اسفند 1390

خاطرات 6 ماهه دوم 1390

مهر90: خاطره خاصي نيست.ثمين مثل هميشه شيرين زبون و دوست داشتني.تازه يه بسته مداد رنگي براش خريديم با يه دفتر نقاشي سرگرم خط خطي كردن آبان 90 :عمه ثمين به مكه رفتند و صبح زود 3 آبان ثمين هم به بدرقه عمه و شوهرشون رفت. ني ني خاله 29 آبان به دنيا اومد و ثمين دختر خاله شد. در اين ماه ثمين سرماخوردگي سختي گرفت. آذر 90 :عمه از سفر حج برگشتند و ثمين براي استقبال به فرودگاه رفت. روز همايش شيرخوارگان ثمين با پوشيدن لباس مناسب در اين همايش به ياد علي اصغر و رقيه امام حسين (ع) شركت كرد. دي 90 : كتاب زبان داييش رو از خونه باباجون آورده و چون عكسا و نقاشي هاي زياد داره عاشقه اون كتابه .هميشه كتاب زير بغلش و مدادرنگي ...
11 اسفند 1390
1